روبوناجیهای کوچولو «Survival Robots» اومدن تا دنیا رو نجات بدن!
شاید یکی از سادهترین و البته اصلیترین المانهای دنیای مدرن «ربات»ها باشند. موجوداتی که بیش از 100سال است داستانهایشان با انسان ها عجین شده و این روزها دیگر در زندگی ما به صورت مجازی و حقیقی حضور دارند. در فیلمها، ربات های بسیاری را دیدهایم که بر ضد زندگی بشر اقدام میکنند یا برای نجات انسان ها خود را فدا میکنند . امروز برند «نکبرو» موجوداتی را به شما معرفی میکند که نه تنها برای طبیعت ضرر ندارند، بلکه به دلیل آنکه از ضایعات صنعتی تولید میشوند، به نوعی دوستدار محیط زیست به شمار میآیند، و میتوان آنها را ناجی های محیط زیست دانست.
اصلا شاید به همین دلیل است که اسم این موجودات «روبوناجی» است. این کوچولوها از دورریز فرآوردههایی تولید می شوند که اگر از آنها استفاده نشود تبدیل به زبالههایی مضر برای محیط زیست خواهند شد. هر ساله صنعت مد با دورریز انبوه و تکراری، آسیبهای جبران ناپذیری به محیط زیست ما وارد میکند. هنر طراحی اکسسوری یکی از نیازهای جامعه امروز است و باعث شکوفایی و خلاقیت و در نهایت زندگی بهتر میشود، حال چه بهتر که بحث بازیافت هم به میان آید. در این زمینه نکبرو ابداعی کرده و در همکاری با برند ماهوت رباتهای کوچکی را از دورریز کارگاههای چوب و مجلات قدیمی در سریهای محدود تولید کرده که روی هر کدام از آنها شماره منحصربهفردی حکاکی شده است و نمونه دقیقا مشابهی نخواهد داشت. بنابراین هیچوقت نمونه دقیق ربات کوچولویی که دارید را در دست فرد دیگری نخواهید دید. این ربات های شناسنامه دار به عنوان یک اثر هنری-کاربردی تاریخ انقضا ندارند و در طول زمان ارزشمندتر خواهند شد.
داستان روبوناجیها
در سیارهای چوبی که همه ساکنان آن از چوب ساخته شدهاند حاکمی خبیث همواره در فکر گسترش و بزرگ شدن سیارهاش بود و در این مسیر تمامی سیارات درخت دار را نابود ساخته بود.
حاکم خبیث همه درختان سیارههای منظومه را از بین برده بود و آخرین سیاره که سیارهی حرمیها بود هم نیز از بین رفته بود و دیگر هیچ سیارهای به غیر از زمین در کهکشانهای اطراف باقی نمانده بود
سیاره زمین که البته به خودی خود توسط ساکنین آن در حال نابودی بود و هر روز به انتهای عمرش نزدیکتر میشد. این سیاره تنها سیارهای است که در آن درخت و پوشش گیاهی باقی مانده است
این حاکم خبیث که روبوحاکم نام داشت در یک شورای نمایشی، مستبدانه تصمیم میگیرد که به زمین حمله کند و آخرین درختان موجود در کهکشان راه شیری را قطع و از چوب آنها برای پیشرفت اهداف جاه طلبانه سیاره خودشان استفاده کنند. در همین حال است که یکی از ساکنان سیاره چوبی، متوجه این تصمیم خبیثانه میشود و گروه فعالان انجمن صلح کهکشانی را با خبر میسازد.
طرفداران صلح که با گسترشهای حاکم مخالف بودند، در سیاره چوبی اعتراضی به پا میکنند و مخالفت خود را با این تصمیم بیرحمانه اعلام میدارند و علاقه خود را به مردم زمین ابراز میکنند، اما این اعتراضها هیچ فایدهای ندارد و روبوحاکم به کار خود ادامه میدهد و مشغول ارتش آرایی میشود.
معترضان 5 نماینده را از بین خود انتخاب میکنند که مخفیانه خود را به سیاره زمین برسانند و انسانها را از این اتفاق مطلع کنند. «بِلی»، «نِردی»، «کَروت»، «تالهِد» و «دود» اسامی این پنج قهرمان است که به سوی زمین راهی میشوند تا به مردم هشدار دهند.
روبوناجیها سوار سفینهی پیشرفته خود میشوند و با تمام سرعت به سوی زمین حرکت میکنند تا این خبر مهم را به گوش زمینیان برسانند. در راه به دلیل زمان کمی که تا حمله مانده است، ربوناجیها سرعت سفینه را از حد استاندارد بیشتر میکنند و با سرعتی بیش از تحمل سفینه به سوی زمین حرکت میکنند.
سرعت بالا و غیراستاندارد، باعث شد تا سفینه ربوناجیها در یک منطقه کویری با زمین برخورد کند. روبوناجیها به گوشهای از کویر پرتاب شدند و صدمه دیدند. در این سقوط آنها حافظه خود را از دست دادند و تا چند روز حتی قدرت صحبت کردن هم نداشتند. ربوحاکم در سیاره چوبی در حال آماده سازی ارتش بود و روباتهای ناجی از ماموریت خود هیچ چیز به یاد نمیآوردند
روبوناجیها در کویر افتاده بودند که به صورت اتفاقی دوربین عضوی از یک تیم آفرود کویری متوجه حضور این موجودات غول پیکر عجیب میشود. همه آفرودبازها به سوی آنها حرکت میکنند و روباتهای عجیب و غریب را به سختی بار اتومبیلهای خود کرده و به سوی شهر حرکت میکنند.
اینگونه بود که روبوناجیها وارد شهر شدند و این اولین رویارویی مردم زمین با این ناجیهای پیشرفته بود. آن هم در حالی که توان سخن گفتن نداشتند و مردم با تعبیرهای خود به این موجودات بیگانه نگاه میکردند. بعضیها میترسیدند، برخی دیگر کنجکاو بودند و عدهای هم بر این عقیده بودند که باید آنها را نابود کنیم تا اینکه نرمافزار ارتباطی این رباتها احیا شد و توانستند حرف بزنند. اما هنوز حافظهشان ایراد داشت و به خاطر نمیآوردند که برای چه به زمین آمدهاند.
فراموشی این موجودات دوست داشتنی باعث شد که ماموریت خود را به یاد نیاورند اما با مردم از قابلیتها و استعدادهایی که دارند صحبت کنند. هر کدام بنابر استعدادی که داشتند با زمینیها مرتبط شدند. «بِلی» که در سیاره چوبی لقب سلطان آشپزی و تهیه کردن غذاهای خوشمزه را کسب کرده بود، برای آشپزهای درجه یک کره زمین کارگاههای آموزشی برگزار میکرد و در چند روز دنیای آشپزی زمین را دگرگون کرد.
«نِردی» که خوره کامپیوتر و لوازم الکترونیکی بود به سمینارهای شرکتهای تکنولوژی میرفت و به عنوان سخنران به مشکلات و معضلات آنها اشاره و البته راهکارهایی نیز پیشنهاد میکرد. او حتی درباره مشکلاتی که باعث شکست برخی از پروژههای این شرکتها شده بود، صحبت میکرد و مدیران آن شرکتها را شگفتزده کرده بود. مدیر ارشد بهترین شرکتی که روی زمین کامپیوتر شخصی میساخت بعد از مشورت و صحبت با نردی به این نتیجه رسید تا گوشیهای هوشمند لمسیای بسازد که بعدها همه مردم زمین را متعجب کرد.
«کَروت» که در سیاره خودشان معروف به نابغه کشاورزی بود، خیلی زود بر روی زمین مورد استقبال دانشمندان علم کشاورزی قرار گرفت و ایدههای باورنکردنی را ارائه کرد. به عنوان مثال توانست پیشنهاد تولید محصولات کشاورزی بدون آب را مطرح کند. طرحی که بسیاری را در ابتدا به خنده وا داشت، اما زمانی که اولین بذر گندم کاشته شده توسط او سر از خاک در آورد و همان یک بذر غذای یکسال شهر را تامین کرد، همه چیز به هم ریخت و دنیای انسانها دچار شگفتی شد.
«تالهِد» هم از این توجه دور نبود و خیلی زود خود را در بزرگترین آزمایشگاههای کره زمین مشاهده کرد و لقب انیشتین فضایی را به خود اختصاص داد و به همه زمینیان ثابت کرد که E=MC4 است و قول داد که در حدود یک ماه دستگاهی با سرعت 4 برابر نور تولید کند که امکان سفر به کهکشانهای دوردست را برای زمینیان فراهم سازد.
از بین این دانشمندان نابغه، «دود» تنها کسی بود که استعداد علمی نداشت. او تازه بر روی کره زمین با پدیدهای به نام چَمن آشنا شد و حدود یک هفته بر روی چمنهای یک پارک دراز کشیده بود و مرتب حافظه موقت خود را ریست میکرد تا بتواند بیشتر از گذشته به خوش گذرانی فکر کند. دود در بین روبوناجیها به دوستی با معرفت و فداکار معروف بود که هرگز برای رفقا کم نمیگذاشت
اما همه چیز ناگهان دگرگون شد. نِردی در حالی که داشت آخرین نسخه سیستم عامل را بر روی خود نصب میکرد ناگهان متوجه ایراد سختافزاری در خود شد. ایرادی که باعث عدم دسترسی روبوها به بخش حافظه شود. نردی زمانی که این مشکل را متوجه شد، خیلی سریع از سیستم خودکار تعمیر روباتیک خود استفاده کرد و پس از یک راهاندازی مجدد یکباره حافظه از دست رفته خود را بازیابی کرد و متوجه شد که دیگر روبوناجیها نیز این مشکل را دارند.
خیلی سریع دوستان خود را فراخواند اما طبیعتا آنها که حافظه خود را از دست داده بودند پاسخی به این فراخوان ندادند. پس نردی مجبور شد که از "سیستم شاتداون دسته جمعی روباتی اضطراری" یا “ERSHS” استفاده کند و همه آنها را خاموش کند تا پس از تعمیرات حافظه، آنها را راهاندازی مجدد کند. با استفاده از ابزاری که همراه داشت روبوناجیها را تعمیر کرد و خوشبختانه دسترسی روبوها به حافظهشان به حالت عادی بازگشت. اما این تازه آغاز یک آشفتگی بود.
روبوناجیها متوجه ماموریت خود شدند و همه با هم به سوی سازمان مدیریت بینالمللی زمین رفتند تا هرچه سریعتر فاجعه در حال وقوع را گزارش کنند. اما غافل از اینکه روبوحاکم خبیث مدتی قبل متوجه عدم حضور روبوناجیها شده بود و حال یک تیم از سربازان خبره خود را برای نابود کردن نقشه روبوناجیها راهی زمین کرده است. چند ساعت قبل از حضور روبوناجیها آنها به سازمان مدیریت زمین رسیده بودند و مدیران آن سازمان را اینگونه توجیه کرده بودند که روبوناجیها برای نابودی زمین آمدهاند و ما باید آنها را به زندان سیاره چوبی برگردانیم. روبوناجیها که متوجه این اتفاق شدند دیگر مجالی برای توضیح دادن نیافتند و پا به فرار گذاشتند.
در فصلهای بعدی متوجه خواهید شد که چه بر سر روبوناجیها خواهد آمد و حضور روبوحاکم و روبوهیرو بر روی زمین چه داستانهایی را رقم خواهد زد.
روبوناجیها در دیجیکالا